preoccupied
انقدر کلافه و نگرانم که حدی نداره ،نمیدونم چرا اینجوری شدم همش دوست دارم یه کاری بکنم که حواسم پرت شه اما نمیشه ...شاید از هوای پاییزه یا شایدم ...ولش کن .بهتره انرژی منفی ندم هم به خودم هم به بقیه که گاهی اوقات به اینجا سر میزنن!خواهرم طبقه بالا درس میتونه اما من همش در حال راهپیمایی تو خونه ام ،دوست دارم فرار کنم از جایی که کتابام هست ،همین چند روز فاصله ای که افتاد باز دورم کرد از اون پیوستگی که داشت بوجود می اومد .خدا کنه این حالتام از بین بره هرچه زودتر وگرنه دیگه دووم نميارم... بهتره برم یکم ساز تمرین کنم شاید بهتر بشم ،البته اونم که داره سخت و سخت تر میشه و من همچنان به خواهرم نيازمندتر تا سوالاتی که واسم پیش میاد حل کنه و اون همچنا...
نویسنده :
اورانوس
19:50